در حال حاضر و طبق تقسيمات كشوري ايران اسلامي داراي 30 استان مي باشد. استانهاي خراسان رضوي ، خراسان شمالي و خراسان جنوبي نمونه هايي از استانهايي هستند كه حسب شرايطي در چند سال گذشته بوجود آمده اند.
در همين راستا چند سالي است كه بحث تاسيس استاني در غرب مازندران مطرح مي شود . اين موضوع طي روزهاي گذشته بصورت جدي تري بازگو شده و عمده مطالب بيان شده از دريچه مثبت بوده و به آسيبهاي ممكن به اين طرح كمتر پرداخته شده است .
همانطور كه ميدانيم در هر اقدامي بايد هزينه – فايده كار مشخص شده باشد و با كنار هم قرار دادن نكات مثبت و منفي متوجه خواهيم شد كه آيا طرح عملي است يا خير ؟ محاسن و مضرات طرح و پروژه چيست ؟ حال سوال اساسي اينجاست كه آيا هزينه – فايده تاسيس استاني در غرب مازندران مشخص گرديده است ؟ در اين يادداشت سعي خواهم كرد به برخي آفتها و هزينه ها كه مسئولين و مردم بايد مراقب باشند اشاره خواهم كرد باشد كه مورد توجه و استفاده قرار گيرد .
به جملات زير توجه كنيد : - شهرستانهاي نوشهرو چالوس قابليتهاي زيادي براي استقرار فرمانداري كل را دارا است. - سالهاست که در انتظار بودیم تا تشکیل یک استان شمالی دیگر را به مرکزیت تنکابن شاهد باشیم - تشكيل استان جديد در غرب مازندران مهمترين نياز مردم - نمایندگان شهرهای شرقی استان گیلان پیگیر طرحی برای تشکیل یک استان از استانه تا تنکابن هستند ...
با نگاهي به مطالب فوق كه از سوي اشخاص حقيقي و حقوقي ميباشد متوجه چند مطلب اساسي و مهم مي شويم كه در اين يادداشت به برخي از آنها به عنوان آسيبهاي اين طرح اشاره مي نمايم .
1- عدم بررسي دقيق موضوع : در اينكه غرب مازندران داراي ظرفيتهاي عظيمي است جاي هيچ ترديد ي وجود ندارد اما موافقان طرح بجاي چند بعدي ديدن مسئله تنها به بعضي از ابعاد آن هم ابعاد مثبت نگاه مي كنند . به نظر مي رسد آن طور كه بايسته و شايسته است هنوز آسيب شناسي دقيقي از اين كار صورت نگرفته است و بايد با بررسي استاني چون گلستان كه روزگاري در پيكره وجودي استان مازندران قرار داشت نقاط ضعف و قوت انجام اين كار مورد بررسي دقيق و موشكافانه قرار گيرد .انجام نظر سنجي هاي دقيق و علمي جهت آگاهي از خواست مردم ضروري به نظر مي رسد همچنين بايد با راهكارهايي اقناع عمومي حاصل شود .
2- عدم اجماع مسئولين : با نگاهي به مطالب مطرح شده مشخص مي شود تنها برخي از مسئولين غرب مازندران به بيان اين مسئله ميپردازند و عدهاي يا مخالف طرح هستند يا نميخواهند ريسك موضوع را بپذيرند و به طور كل به نظر مي رسد با همه متوليان اين منطقه مشورت صورت نگرفته است . لذا بايد بين مسئولين منطقه براي انجام يا عدم انجام همديگر را قانع كنند در آن صورت پروژه با سرعت بالاتري به پيش مي رود .
3- عدم نگاه قومي و قبيلهاي : هنوز كليت طرح به تصويب نرسيده كه اشخاص مختلف با نگرشهاي متفاوت مركز استان را از شهر و ديار خود انتخاب كرده و به مردم معرفي مي نمايند . عدهاي بدون بررسيهاي لازم و فقط جهت پز دادن هاي سياسي محل اقامت خود را بهترين گزينه براي مركز استان جديد مي دانند بدون اينكه بررسي نمايند مركز استان بايد داراي چه ويژگيهايي باشد كه در هر صورت باعث ايجاد مشكلاتي مي شود .
4- عدم نگاه سياسي به موضوع : از آسيبهايي كه مي تواند يك پروژه را بلاتكليف بگذارد و يا به بيراه ببرد نگاه سياسي و صنفي مي باشد با توجه به نزديكي زمان برگزاري هشتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي مسئولين مربوطه و مردم بايد مراقب باشند تا پيگيري اين كار به سوژه انتخاباتي تبديل نشود .
5- پاك كردن صورت مساله : مهمترين دغدغه مطرح كنندگان اين طرح حل مشكلات مردم در زمان سريعتر و آسانتر مي باشد دستگاههاي اجرا به همراه دستگاههاي نظارتي بايد زمينه حل مشكلات مردم نظير توزيع مناسب امكانات و غيره را با كيفيت بالاتري فراهم كنند اما گويا پيگيري اصلي ترين موضوع يعني حل مشكلات مردم به موضوع فرعي بدل شده است .
بسياري از افراد مسائل را تنها سفيد و يا خاكستري مي بينند و بندرت يافت مي شود كه مسئلهاي چند بعدي ارزيابي گردد. بياييم بدون تعصب ، مشكلات و خواسته ها را مورد بررسي قرار دهيم و با در نظر گرفتن تمامي جهات طرحي را عملي سازيم .
تنها به بهانه مسافت و عدم توزيع مناسب امكانات نمي توان پيگير تاسيس استاني جديد شد چراكه كشورهايي با وسعت و جمعيت بيشتر از كشور ما هرگز اين راه را نرفته اند. به نظر نويسنده راه حل برون رفت از عدم توزيع مناسب امكانات را در مديريت و نظارت دقيق مي داند.
در حوزه مسافت نيز با تكنولوژيهاي جديد فناوري گسترش دولت الكرونيك مي داند. تاسيس استان يا فرمانداري كل ؛مساله اين نيست بلكه مسئله بسيار فراتر از اينهاست و آن چيزي نيست جز حل مشكل مردم.
رضا تيموري